پودر ماهی و سویای اکسترود
اثر تغذیه پودرماهی و اکسترود سویا بر افزایش لینولئیک اسید مزدوج (CLA) شیر
نام مقاله: Feeding Fish Meal and Extruded Soybeans Enhances the Conjugated Linoleic Acid (CLA) Content of Milk[1]
نویسندگان: Abu-Ghazaleh, AA Schingoethe, DJ Hippen, AR Whitlock, LA
سال انتشار: 2002
مقدمه:
لینولئیک اسید مزدوج (CLA) به مجموعهای از ایزومرهای فضایی اکتادکادینوئیک اسید (نام آیوپاک برای استئاریک اسید) با پیوند دوگانه گفته میشود. دو راه جهت تولید CLA وجود دارد، اول تولید آن به عنوان یک حد واسط بیوهیدروژناسیون از لینولئیک اسید در شکمبه و دوم، در بافت به کمک آنزیم 9∆-دسچوراز ازtrans-11 C18:1 (ترانس واسنیک اسید ،TVA) است که خود نیز یک حدواسط در شکمبه است. اکثر CLA در محصولات لبنی از نوع cis9,trans-11 CLA است. این اسید چرب قابلیت کاهش رشد تومور، بهبود سیستم ایمنی و جلوگیری از دیابت را دارد.
استفاده از روغنهای گیاهی و روغن ماهی میتواند غلظت cis9,trans-11 CLA را در چربی شیر افزایش دهد. اگرچه استفاده از روغن ماهی، غلظت cis9,trans-11 CLA را بطور قابل ملاحظهای در چربی شیر افزایش میدهد؛ چرا که روغن ماهی از مقادیر کمی لینولئیک و لینولنیک اسید به عنوان پیش ساز cis9,trans-11CLA و TVA برخوردار است. عمده چربی روغن ماهی از ایکوزاهپتانوئیک اسید(EPA) و دوکوزاهپتانوئیک اسید (DHA) تشکیل شده است. استفاده بیش از اندازهی روغن ماهی و روغنهای گیاهی، متابولیسم شکمبه را کاهش میدهد. برای مثال تغذیه 2% روغن ماهی یا روغن دانهی سویا در جیره، سبب افزایش CLA شیر به عنوان یک اسید چرب مطلوب در تغذیه انسان میشود؛ در مقابل کاهش تولید و چربی شیر را به همراه دارد. به عنوان جایگزین، بهتر است از دانههای پرچرب فرآوری شده استفاده کرد، تا قسمتی از چربیهای غیراشباع آن، در دسترس میکروبهای شکمبه قرار نگیرد و بدون تغییر در روده جذب شود.
اهداف:
هدف این مطالعه تعیین اثر افزودن روغن ماهی استحصال شده از پودر ماهی (FM) به همراه دانهی سویای اکسترود (ESB) در جیره گاوهای شیرده بر سطح cis-9, trans-11 CLA و TVA شیر است.
مواد و روش:
12 گاو چند شکم زایش، با میانگین روز شیردهی (DIM) 66 روز، در قالب طرح 4×4 مربع لاتین، به مدت 4 هفته به 4 تیمار 1)کنترل، 2) 0.5% روغن ماهی استحصال شده از FM، 3) 2.5% روغن استحصال شده از ESB، 4) ترکیب دو روغن (0.5% از پودر ماهی و 2.0% از سویای اکسترود (ESB+FM) نسبت داده شدند. در این آزمایش از 4 منبع پروتئینی ، پودرماهی، سویای اکسترود، پوست سویا و کنجالهی سویا استفاده شد. جیرهها به گونهای تنظیم شد که دامها از 18% پروتئین خام بهرهمند شوند. قابل ذکر است غلظت چربی موجود در پودرماهی و چربی سویای اکسترود مورد آزمایش به ترتیب 8.9% و 19.3% اندازهگیری شد. از این رو کل اسیدچرب مصرف شده توسط جیره کنترل g/d 332، تیمار FM g/d 1000، تیمار ESB g/d 1500، تیمار ESB+FM g/d 1512 بود.
نتایج و بحث:
تولید شیر و ترکیب شیر تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت. دامهایی که با ESB، FM و یا ESB+FM تغذیه شدند، به ترتیب 3.6، 1.3 و 4.7 لیتر شیر بیشتری نسبت به تیمار کنترل تولید کردند. افزایش تولید شیر گزارش شده نمیتواند به دلیل مصرف خوراک بیشتر باشد، زیرا در این مطالعه مصرف ماده خشک روزانه گاوها در همه تیمارها یکسان بود (P > 0.05). اگرچه این یافته میتواند به دلیل تامین پروتئین با اسیدآمینهی با کیفیتتر در رودهی باریک جهت تولید شیر باشد، چرا که تامین مقادیر کافی پروتئین و اسیدهای آمینه در رودهی گاوها شیری شیرده سبب افزایش تولید شیر میشود.
تیمارهای آزمایشی سبب کاهش چربی شیر شد؛ به گونهای که بیشترین چربی شیر برای گروه کنترل و کمترین چربی شیر برای تیمار ESB+FM مشاهده شد. اگرچه مقادیر چربی تولیدی بین تیمارهای آزمایشی تفاوتی نداشت. در واقع با افزایش تولید شیر و کاهش چربی شیر، شیر تصحیح شده بر اساس انرژی در بین تیمارهای آزمایشی یکسان بود. مقادیر پروتئین حقیقی شیر تولیدی، افزایش یافت، درحالیکه درصد پروتئین حقیقی شیر کاهش یافت. پیشتر نشان داده شد که تغذیه چربی به گاوهای شیری شیرده سبب کاهش درصد پروتئین شیر میشود. بنابراین نتایج این مطالعه در ارتباط با چربی و پروتئین با مطالعات گذشته همسو بود. بیشترین شمارش سلولهای بدنی (SCC) در این مطالعه، در گروه کنترل مشاهده شد. اگرچه مقادیر SCC مطلوب بود و سبب کاهش تولید شیر نشد.
در این مطالعه، 50 درصد از ماده خشک مصرفی را علوفه تشکیل داد (25% سیلاژ ذرت و 25% علوفهی یونجه). غلظت بیشتری از لینولئیک اسید (cis-9, cis-12 C18:2) و لینولنیک اسید (C18:3) در ESB و سیلاژ ذرت نسبت به علوفه یونجه مشاهده شد. این دو اسیدچرب به عنوان پیشساز cis-9, trans-11 CLA در طی بیوهیدروژناسیون شکمبه شناخته میشوند. بیوهیدروژناسیون اسید لینولئیکcis-9, cis-12 در شکمبه توسط ترانس ایزومراز ∆12 cis, ∆11 ، cis-9, trans-11 CLA را تولید میشود. ترکیب اسیدهای چرب چربی شیر با جیرههای آزمایشی تغییر کرد (نمودار 1). شیر گاوهایی که مکمل چربی دریافت کردند، نسبتهای بیشتری از کل اسیدهای چرب غیراشباع و نسبت کمتری از اسیدهای چرب اشباع در مقایسه با جیره کنترل داشتند.

نمودار 1. اثر تیمارهای کنترل، FM، ESB و FM+ESB بر ترکیب اسیدهای چرب شیر؛ کوتاه زنجیر (C4:0 – C13:0)، متوسط زنجیر (C14:0 – C17:1)، بلند زنجیر (بیش از C18:0)
تغییر در نسبت اسیدهای چرب اشباع عمدتاً ناشی از غلظتهای کمتر C12:0، C14:0 و C16:0 و نسبتهای بیشتر TVA، cis– 9 C18:1 ، cis-9, cis-12 C18:2 و CLA در چربی شیر با جیرههای ESB و FM+ESB است. افزودن مکمل چربی منجر به کاهش غلظت اسیدهای چرب کوتاه و متوسط زنجیر که به صورت de novo توسط غده پستانی سنتز میشوند. غلظت اسیدهای چرب فرد زنجیر در چربی شیر در جیرههای ESB و FM+ESB کاهش یافت. باکتریهای شکمبه، که اسیدهای چرب بلند زنجیر را از VFA فرد کربنه سنتز میکنند، منبع اصلی این اسیدهای چرب با فرد زنجیر در چربی شیر هستند. نسبتهای C18:0، C18:1 و C18:2 در چربی شیر هنگام تغذیه با ESB و FM+ESB افزایش یافت. نسبت ایزومرهای C18:1 در چربی شیر همگی تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند. افزایش اسیدهای چرب ترانس C18:1 در چربی شیر، نشان دهندهی این است که بیوهیدروژناسیون ناقص به میزان بیشتری هنگام تغذیه گاوها با FM، ESB یا ترکیب آنها رخ میدهد.
نسبت TVA در چربی شیر با جیرههای FM، ESB و FM+ESB به ترتیب 41، 177 و 349 درصد در مقایسه با جیره کنترل افزایش یافت. ∆9-دسچوراز مسئول تولید حداقل 65 درصد از cis-9, trans-11 CLA در چربی شیر است. پیشتر کاهش چربی شیر همزمان با افزایش TVA در اثر تغذیه پودر ماهی مشاهده شده بود. پیشنهاد شده است که trans– 10 C18:1، که در شکمبه از هیدروژناسیونtrans-10, cis-12 C18:2 منشأ میگیرد و در بیوهیدروژناسیون، C18:2 تشکیل میشود، عامل کاهش چربی شیر است. همچنین گزارش شده است که غلظتهای شکمبهای trans-10, cis-12 C18:2 با منشاء خوراکی، با درصد چربی شیر همبستگی منفی دارد. در مجموع، نتایج این پژوهش از این مفهوم حمایت میکند که کاهش چربی شیر با تولید trans-10, cis-12 C18:2 مرتبط است.
غلظت سیس-9، ترانس-11 CLA در مقایسه با گروه کنترل، توسط تمام تیمارهای آزمایشی افزایش یافت (P < 0.05) و حداکثر افزایش زمانی رخ داد که گاوها با ESB+FM تغذیه شدند. محتوای cis-9, trans-11 CLA چربی شیر در مقایسه با تیمار کنترل، به ترتیب با تیمار FM، ESB و FM+ESB 42، 139 و 321 درصد افزایش یافت. افزایش محتوای cis-9, trans-11 CLA در چربی شیر با FM+ESB، به طور قابل توجهی بیشتر از اثر FM و ESB به تنهایی بود. حداکثر تولید TVA و cis-9, trans-11 CLA در چربی شیر هنگام تغذیه با FM+ESB مشاهده شد. این موضوع به دلیل تحریک محیط شکمبه توسط جزئی از روغن ماهی، برای تولید cis-9, trans-11 CLA و TVA از C18:2 و C18:3 (که از مابقی جیره نشات میگیرد) است.
روغن ماهی موجود در FM منبع خوبی از EPA و DHA است. گاوهایی که با FM تغذیه شدند، به طور متوسط 15.8 و 14.2 گرم در روز EPA و DHA مصرف کردند و به طور متوسط 0.94 و 1.78 گرم در روز EPA و DHA در شیر ترشح کردند. بازده انتقال EPA و DHA از خوراک به شیر به ترتیب 6 و 12.6 درصد بود. بازده انتقال اندک EPA و DHA از خوراک به چربی شیر ممکن است به این دلیل باشد که این دو اسید چرب ترجیحاً در بافت بدن رسوب میکنند تا در چربی شیر و یا ممکن است به دلیل بیوهیدروژناسیون گسترده EPA و DHA در شکمبه باشد.
نتیجه گیری:
تغذیه گاوهای شیری شیرده با مخلوطی از روغن ماهی FM و روغن سویا از ESB منجر به افزایش بیشتر در غلظت و بازده cis-9, trans-11 CLA و TVA شیر نسبت به تغذیه جدا هر منبع شد، که نشان میدهد روغن ماهی، تولید cis-9, trans-11 CLA و TVA را با تحریک تبدیل اسیدهای لینولئیک و لینولنیک تأمینشده از سایر منابع غذایی، افزایش میدهد. تغذیه با FM و ESB، تولید شیر، بازده پروتئین شیر و اسیدهای چرب غیراشباع شیر را افزایش داد. درصد چربی شیر هنگام تغذیه با مخلوط FM و ESB کاهش یافت؛ با این حال، بازده چربی شیر تحت تأثیر قرار نگرفت. تغذیه گاوهای شیرده با روغن ماهی از FM به همراه ESB، ارزش غذایی شیر را بهبود بخشید و تولید را افزایش داد.
منبع:
DOI: https://doi.org/10.3168/jds.S0022-0302(02)74116-7
- Abu-Ghazaleh, A., et al., Feeding fish meal and extruded soybeans enhances the conjugated linoleic acid (CLA) content of milk. Journal of Dairy Science, 2002. 85(3): p. 624-631.